نخستین سنگ را کسی پرتاب کند که خود شرمسار گناهی نباشد !

آیا فاتح یا مغلوب بودن در نفس جنایت تغییری می دهد ؟

متاسفانه بله ، چون اشکال عمده کار این  است که  در قاموس ت حق  همیشه با  حریف پیروز است ! 
روسبی بینوائی را سنگسار می خواستند کرد . عیسای مسیح رسید و گفت : (( نخستین سنگ را کسی پرتاب کند که خود شرمسار گناهی نباشد ! )) خلق سرافکنده دور شدند . این قصه در کتاب مقدس آمده است ، اما درت هیچ کتاب مقدسی نیست . این جا تنها چیز مقدس قدرت است که ضامن پیروزی است ، چرا که حق ، همیشه با حریف پیروز است.{۱}
((می توانید جلوی چشم تان مجسم کنید که اگر یک بمب اتمی آلمانی بر واشنگتن افتاده  بود چه زنجموره ئی راه می انداختید ؟ پس چطور وقتی بمب اتمی آمریکا هیروشیما را تا آخرین سلول عصبی اش در هم می شکند نه فقط به . نیست بلکه آن را کبوتر سفیدی با  بال های صلح و آشتی در نظر مجسم می کنید ؟ تو که این قدر سرت می شود بگو ببینم : ظرفیت کشتاری کدام یک از اردوگاه های تمرکز ما آلمانی ها  توانسته بود به یکی از بمب های شما برسد ؟ قرن بیستم ، دست کم این خاصیت را داشت که توانست حقیقت را تو کله پوک آدمیزاد فروکند و بهش بفهماند که امثال انیشتن ها  یک قهرمانی لاهوتی نیستند و جسمی یزدانی و روانی فساد ناپذیر ندارند،بلکه ذره ای ناچیز هستند از جسمی مفلوک ، که درفضای بین الکواکب سرگردان است و گرفتار دست و پا بسته جنگ ازلی و ابدی ، وقفه ناپذیری است که درآن حق همیشه با طرف قوی تر است و تازه ، طرف قوی تر هم همیشه خدا قوی تر نمی ماند و درست به همین دلیل تا زور و قدرت و پول و قانون تو چنگ اش افتاد باید همه زورش را یک جا بزند که هر چه بیش تر ازش بهره کشی کند ! )) {۲}اینجا همه حکایت از یهوداهاست ، و آن  نخستین سنگ محکومیت را بر سر اعوان  و انصار رایش سومی می شکند که خود بار  جنایتی از خون صدها هزار زن و کودک ژاپنی بر گرده دارد ، اما فکرش را هم نکنید آقایان ، که دیده است کسی از پیروزمندان حساب بکشد ؟ {۱} 
آمریکایی که از ۲۰ نوامبر ۱۹۴۵ تا اول اکتبر ۱۹۴۶ در نورنبرگ بر مسند قضاوت اعمال و  افعال سرکردگان حکومت نازی می نشیند ، چهار ماه پیش از آن به خود اجازه داده است  که فاجعه خونین هیروشیما را پیش از آن که ژاپن فرصت تسلیم یابد درناکازاکی تکرارکند بی آن که برای این جنایت مشهود جز ساده خوئی دلیلی داشته باشد . آن چه محقق است این است که  فاجعه  غیر قابل توجیه هیروشیما برای تسلیم بی قید و شرط ژاپن کافی بود ، و تکرار آن در ناکازاکی تنها یک انگیزه داشت : نیاز زرادخانه اتمی آمریکا به یک آزمایش علمی دیگر!{۳} * (بمب نخستین که  درهیروشیما انداخته شد اورانیوم بود و بمب دوم که بر ناکازاکی فرود آمد از پلوتونیوم  بود )* 
از آن پس در سراسر جهان با استفاده از غول ارتباطات تنها و تنها از هیروشیما سخن رفت و از تجلی دوزخ بر خاک در ششم اوت ۱۹۴۵ ، ودرباب آن کشتار اهریمنی  دیگرچنان سکوت شد که امروزه پس از  گذشت  سال ها ، شاید  بسیاری  از  مردمان دنیا هرگز نشنیده باشند که درست سه روز بعد از آن ، درسپیده دم روز نهم اوت همان سال ، به فرمان آقای ترومن یک بار دیگر نیز دریچه ئی از دوزخ بر زمینیان گشوده شده است : در بندر ناکازاکی ! {۱} *(چرا که حتا دائره المعارف لاروس که از تعداد موی دم الاغ ملا نصرالدین خبر می دهد در این باره به جزهمین مختصر که بمبی هم بر ناکازاکی افتاده اشاره ئی نمی کند !  در کشورمان ایران به خوبی از این اتفاق آگاه هستیم اما در دنیا اینگونه نیست ! )* 
قاضیان حق به جانب دادگاه نورنبرگ که ر مسند قضاوت عادلانه نشستند تا بر توسعه طلبی و جنایات به اصطلاح نژاد پرستانه  نازی های آلمان خط بطلان کشند ، خود نمایندگان کشورها و دولت هائی  بودند  که  هر یک در محاکمه  عدالت  غیری  ودر محکمه  وجدان بشری، پرونده های آلوده ئی از ننگین ترین جنایات قدرت طلبانه وتوسعه طلبانه و نژادپرستانه دارند !*

منابع:
[ ۱ ] مرگ کسب و کار من است ، روبر مرل ، ترجمه احمد شاملو ، انتشارات نگاه ، سال ۱۳۷۷
[ ۲ ] بخت یار نازی یا مرگ دیگران ، اثر میشل راشیلن
[ ۳ ] محاکمات نورنبرگ ، جان داونپورت ، ترجمه مهدی حقیقت خواه ، نشر ققنوس ، سال۱۳۸۶
*(.)* توضیحات  برای فهم و درک بهتر مطلب نگاشته شده 

چیزی که عوض داره گله نداره !!!

شک اولیه لازمه مطالعه و طراوت بخشیدن به زندگی

وطن پرستی وطن فروشان !!!